امروز تصمیم گرفتم یک داستان رو اینجا براتون قرار بدم که واقعا به نظرم خیلی قشنگ میاد پس با دقت بخونیدش.
یک روز گنجشکی در آسمان در حال پرواز بود . هوا سرد میشه و این گنجشک یخ میزنه و
میوفته روی زمین . در حالی که دیگه توانی براش نمونده و در حاله مرگه یه گاو که در حال
عبورازاونجا بوده یه تاپاله به شکل اتفاقی رو گنجشک میندازه . وقتی این اتفاق میوفته
گنجشک گرمه گرم میشه و شاد و خوش حال داد می زنه آخ جون زنده موندم و اینو تکرار
می کنه . درهمین حال یک گربه به طور کامل اونو از زیر تاپاله در میاره و میخوره اونو !
داستان تموم شد ...
فکر می کنید چه پیام های اخلاقی داشت ؟
واسه منم جالب بود :
1) هر کی روت تاپاله ریخت لزوما آدم بدی نیست .( نیت کسیو که نمی دونی)
2) هرکی از زیر تاپاله درت آورد لزوما آدم خوبی نیست( بازم نیت کسیو که نمیدونی )
3) وقتی به یه موفقیت رسیدی بلند جار نزن چون باعث نابودیت میشه ( ! )